زمین همیشه مرا سمت دیگری می برد
همیشه کودکی ام با شما ...
شعرهایـــم دوبـــــــــــاره پوسیدند
واژه واژه ،غـــــــزل غـــــــزل، بی تو
گم شده این قنــــــوت طولانـــــی
در شبی ســـــــــرد ومبتذل بی تو
در بیابان رهـــــــــــا وگم شده ام
مثل یک ناقه ،بی جمــــــــل ، بی تو
همنشین دو چشم خیس مــــــن اند
ماه،زهره ،شب وزحل، بی تــــــــــو
تلخ وزهر است وگس ومثل زقــــــوم
طعم شیرینی وعسل بی تــــــــــو
همه جا عشق وآه یعنی مـــــــــن
شده ام شهـــــــــره ومثل بی تو
پیشکش به دوست عزیزم رضا رشیدی
برای صفای منش اسد دیناری
زمین همیشه مرا سمت دیگری می برد
همیشه کودکی ام با شما زمین می خورد
اهالی همه ی شهر های بارانی
گلی که در هوس آفتاب می پژمرد
به زیر لای و لجن بی گناه مدفون شد
کسی که خنده ی خورشید را نمی آزرد
زمین طبق طبق کنایه می رویاند
نگاه سایه از این اتّفاق سیلی خورد
رسیده ام به فلاتی ز دور ناپیدا
و ماه، ماه پر احساس عشق هم افسرد
دلم نخواست بگویم که باورم شده است
دلم به خاطر عشقی غریب و مبهم مرد